۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۲, سه‌شنبه

استدلال رضا پهلوی برای دیکتاتور نبودن پدرش، استدلالی بیمار است

رضا پهلوی در کتاب زمان انتخاب، صفحه 27 میگوید: « اگر بکوشم تا حد ممکن موضعی بی طرفانه اتخاذ کنم فکر میکنم که نمیتوان اصطلاح بسیار بحث برانگیز "دیکتاتوری" را در مورد رژیم پدرم به کار برد. اگر رژیم پدرم حقیقتا یک دیکتاتوری بود، آن وقت چگونه باید عراق صدام حسین یا اتحاد شوروی برژنف و البته جمهوری اسلامی را توصیف کرد؟ اصطلاحی که بیشش از همه مناسب ایران سال های 70-1960 است، رژیم آمرانه یا مقتدر است.» /// با چنین استدلالی همواره میتوان یک دیکتاتور را تبرئه نمود زیرا از جنبه ای دیکتاتوران دیگری بر او ارجحیت دارند! اکنون سوال اصلی آنست که آیا برای همراه بودن در مسیر ضد دیکتاتوری نمیبایست تعریف مشابهی از مفهوم دیکتاتوری داشت؟

۳ نظر:

  1. رضا پهلوی و کلا کل خانواده اش برای این کشور کلی کار کردن بعد میان بهشون انگ دیکتاتور می زنند

    نمی دونند دیکتاتور خودشونن نه خانواده پهلوی

    کاش کمی کارهای این خانوتده رو این دیکتاتور نماها می کردند .

    پاسخحذف
  2. به نظر من شاهزاده رضا پهلوی تعریف درستی کرده و واژهء ( آمرانه ) درستی را هم بکار برده .
    بر خلاف نظر شما این استدلال شاهزاده رضا پهلوی نیست که بیمار است بلکه بینش و استدلالهای کسانی بیمار است که هنوز و هر روز در تلاشند که با نبش قبر در گورستان تاریخ سنگی هرچند بزرگ یا کوچک در راه مبارزه برای آزادی ایران بیاندازند و اینان آنقدر حقیر و پست هستند که حاضرند تمامی ملک و ملت ایران را به باد فنا بدهند ولی صحبتی از شاهان ایرانساز و میهنپرست پهلوی در میان نباشد .
    بیمار شما و امثال شما هستید که در گذشته آنهمه تلاش پادشاه و جنگ گریز او را برای ساختن ایرانی سربلند و در گیریهایش با کارتلهای نفتی و قدرتمداران جهان را نمیخواستید ببینید و امروز هم تلاشهای فرزند میهنپرستش شاهزاده رضا پهلوی را برای نجات ایران رامیتوانید ولی نمیخواهید و یا ماءموریت دارید که نبینید .
    حال بفرمائید استدلالهای شاهزاده رضا پهلوی بیمار است و یا اینکه شما بیمار هستید ؟

    پاسخحذف
  3. شاید یکی از عوامل عقب ماندگی ما ایرانیان اینست که همه چیز را یا کاملا سیاه و یا کاملا سفید میبینیم. همه چیز یا صد در صد خوب است یا صد در صد بد. در حالیکه پیشرفت ها، امتیاز ها و یا تفاوت های هر قدر هم کوچک میتواند سر آغازی برای قدم های بعدی باشد. آنکه همه چیز را فقط کامل و خوب و فوری میخواهد احتمالا هرگز به آمال خود نخواهد رسید.
    اعتراف میکنم که خود من هم بعد از ۴۰ سال زندگی در اروپا به این تفاوت فرهنگی پی برده ام.
    به نویسنده این مطلب توصیه میکنم که خود دیکتاتوری تمام عیار آخوندی رو با آن به قول خودشان دیکتاتوری شاه مقایسه کنند. به نظر من اگر رژیم فعلی را صد در صد دیکتاتوری فرض کنیم رژیم شاه یک دیکتاتوری ۴-۳ در صدی بود.

    پاسخحذف